مقاله بررسی ازدواج و افسانه هاي عشقي

دسته بندي : علوم انسانی » علوم اجتماعی
مقاله بررسي ازدواج و افسانه هاي عشقي در 37 صفحه ورد قابل ويرايش

چرا برخي از روابط سرانجام خوبي ندارند؟

1)شما با فرد مناسب بوده ولي طرز صحيحي مهر نمي ورزيد.

شما و همسرتان از عادتهاي ارتباطي ضعيفي برخوردار هستيد.

به درستي نمي دانيد كه چطور صميميت واقعي توليد كنيد .

چيزي را مي خواهيد مطالبه نمي كنيد و در نهايت احساس انزجار مي كنيد .

از رابطه تان غافل مي شويد .

شما با فرد نامناسب هستيد .

عشق و يا سبك زندگي شما با عشق و سبك زندگي همسرتان از تفاهم و همخواني كافي برخوردار نيستند.

شما ارزشهاي مشترك كافي نداشته و به اصول مشتركي نيز پايبند نيستيد.

همسر شما داراي عيبها و نقص هاي بزرگي است كه ازدواجي موفق را ناممكن مي سازد.

شما نمي توانيد نيازهاي يكديگر را برآورده كنيد .

نكته مهم اين است((كسي)) كه براي مهرورزيدن انتخاب مي كنيد ،به همان اندازه ((روشي)) كه براي مهر ورزيدن برمي گزينيد مهم است.

اغلب مردم وقت و انرژي بيشتري صرف تصميم گيري براي خريد يك ماشين و يا يك دستگاه ويدئو مي كنند تا صرف اينكه تصميم بگيرند با چه كسي تشكيل خانواده بدهند.

يكي از دلايلي كه بسياري از مردم به ازدواج با فرد نامناسب تن مي دهند چيزي است كه آن را(( ضريب هوشي)) پايين مي ناميم. ضريب هوشي شما به ميزان دانش شما در خلق و حفظ رابطه اي سالم و موفق بستگي دارد و ميزان ضريب هوشي شما تعيين كننده انتخاب شما خواهد بود حتي اگر شما از ضريب هوشي بالايي برخوردار بوده و يا به اصطلاح باهوش در عشق باشيد احتمالاً هنوز اشتباهاتي مرتكب خواهيد شد اما نه به اندازه كسي كه از ضريب هوشي كمتري برخوردار است. در پايان اين تحقيق شما اين آزمون را مشاهده كنيد و اگر مايل باشيد مي توانيد آن را انجام دهيد.

اگر پس از انجام آزمون ضريب هوشي عشقي شما خيلي پايين بود زياد نگران نشويد . شما مي توانيد با كسب اطلاعات بيشتر و بالا بردن اعتماد به نفس خود ضريب هوشي عشقي خود را بالا ببريد.

پنج افسانه مهلك درباره عشق:

افسانه هاي عشقي باورهاي نادرست هستند كه بسياري از ما راجع به عشق و داستانهاي عاشقانه داريم. اين افسانه ها عملاً ما را انتخاب هوشمندانه باز مي دارند. اين باورها و رفتارها علائمي غلط در مورد ازدواج هستند كه به سه دليل زير در ما شكل مي گيرند:

·تماشاي برنامه هاي تلويزيوني و فيلم ها

·خواندن رمانهاي عشقي

·عدم وجود آموزش درباره عشق

ما آگاهانه يا نا آگاهانه اساس تصميمات خود در ازدواج را بر اين پنج افسانه عشقي بنا مي گذاريم.







افسانه عشقي(2):

وقتي عشق، عشق حقيقي باشد همان لحظه كه فرد را ديديد ، خواهيد دانست . فكر مي كنم همه به طرزي پنهاني ، عشق در نگاه اول را باور داريم. و بر طبق اين افسانه عشقي ((عشق حقيقي)) عشقي است مثل رعد و برق شما را ذوب كند.

عشق در نگاه اول نوعي جذب شدن(جاذبه فوري) است و مشكلات احتمالي زير را خواهيد داشت.

- شما آنچنان به جاذبه اي كه بين شما بوجود آمده مي پردازيد كه از بررسي ديگر قسمتهاي رابطه باز مي مانيد.

شما به شروعهاي انچناني معتاد مي شويد و فرصتهاي ديگر را براي عشق واقعي و پر دوام از دست مي دهيد .

حال سوال اين است اين چيست كه وقتي شما كسي را براي اولين بار ملاقات مي كنيد تكانتان مي دهد؟ اگر اين عشق نيست پس چيست ؟

- هوس در نگاه اول :شما جاذبه جنسي خاصي نسبت به فردي از جنس مخالف در خود احساس مي كنيد و سپس بسيار بيشتر از آن چيزي كه عملاً وجود دارد دچار عواطف و احساسات مي شويد ، شما نه به اين خاطر كه عاشق شده ايد ، بلكه به اين دليل كه تحريك شده ايد، مدام به او فكر مي كنيد-جاذبه جنسي شديد به خصوص با كسي كه با تصوير ذهني شما از همسر ايده آل مطابقت دارد، به سادگي با عشق اشتباه گرفته مي شود. خصوصاً اگر شما به دنبال يك اوج احساسي لحظه اي باشيد، اما سرانجام شما در اين رابطه با شكست مواجه خواهيد شد .

- شيفتگي با تصوير آنها: بعضي اوقات وقتي به كسي علاقه مند مي شويد عاشق او نيستيد بلكه عاشق تصوير او هستيد( چه قيافه اي دارد ،چكاره است ،چقدر پول دارد، چه ماشيني سوار مي شوند، چه كارهايي در زندگي انجام داده است ) شما از تمامي اين چيزها در سرتان رويايي مي سازيد و ماهيت فرد را ناديده مي گيريد : ((خواستگار من دكتر است)) ((نامزدم هيكلي فوق العاده دارد)).

گذشته از اين : آيا ممكن است كسي را ملاقات كنيد و در همان لحظه احساس كنيد كه او همسر ايده آل شماست و اشتباه نكرده باشيد ؟ زوجهايي وجود دارند كه سي سال با هم زندگي كرده اند و مي گويند كه در همان ملاقات اول مي دانستند كه همسر ايده آل خود را يافته اند . آيا اين همان ((عشق در نگاه اول)) نبوده است؟ دوست دارم اين موضوع را اين طور تلقي كنم كه آنها جاذبه اي قوي و ارتباط روحي را تجربه كرده اند كه سپس آن را به رابطه اي قوي و موفق بدل ساخته اند . آنان در نگاه اول وجود چيزي را در يكديگر تشخيص داده اند، اما عشق حقيقي بين آن دو مي بايست در طول ساليان شكل گرفته باشد.

براي دلباختگي يك لحظه كافي نيست اما((عشق حقيقي)) به وقت نياز دارد. متاسفانه خيلي از ما در ابتداي روابط به دنبال همان شعله ناگهاني هستيم به جاي آنكه به دنبال همسري باشيم كه بتوانيم با او رابطه اي پر دوام و محكم را بسازيم . بنابراين بايد به خاطر داشته باشيد كه عاشق شدن ساده است اما خلق يك رابطه سالم مستلزم كار سخت است اولين تاثيري كه كسي بر ما مي گذارد كافي نيست تعيين كند آيا او مي تواند همسري سالم و مهربان باشد. شما به تاثيرات دوم ، سوم چهارم و پنجم نياز داريد شما به وقت احتياج داريد تا علاوه بر ظاهر فرد ماهيت و شخصيت او را نيز كشف كنيد.

افسانه عشقي (3):

تنها يك عشق واقعي در دنيا وجود دارد كه براي من مناسب است .

عواقب باور به اين افسانه عشقي:

-شما همسر خود را با تصوير رويايي كه از همان يك نفر در سر خود ساخته ايد ، مقايسه مي كنيد و از درك منحصر به فرد بودن آن شخص ، باز مي مانيد. به طور مثال شما بر اين باوريد كه همسر ايده آل شما يك جاي اين دنيا وجود دارد و فقط و فقط اوست كه مي تواند شما را خوشبخت كند به همين دليل وقتي با كسي رابطه اي پيدا مي كنيد و چالشي در اين رابطه بوجود مي آيد به طرزي ناخود آگاه با مقايسه كردن نامزد خود با همان (همسر ايده آل ذهنتان) جا مي زنيد.

- باور به افسانه عشقي (3) ما را از شروع يك زندگي جديد، بعد از اينكه زندگي قبلي پايان پذيرفته است، باز مي دارد. روابطي كه اميد وار بوديد يك عمر ادامه پيدا مي كند ، اگر فقط به يك عشق حقيقي باور داريد و سپس آن يك نفر را از دست بدهيد ، بقيه عمرتان را با قلبي تنها و مطمئن از اينكه هيچ كس ديگري نمي تواند جايگزين همسرتان باشد خواهيد گذراند.

اين امكان وجود دارد كه عشق حقيقي را با بيش از يك نفر تجربه كنيد. شريكهاي بالقوه زيادي وجود دارند كه مي توانيد با آنها خوشبخت شويد. ما بايد بدانيم كه قلب يك انسان ظرفيت فوق العاده اي براي عشق ورزيدن دارد و ما مقدار عشقي كه اجازه مي دهيم در زندگي از آن بهره مند شويم را محدود مي كنيم فقط به اين خاطر كه افسانه هاي عشقي را باور داريم.

افسانه عشقي(4):

همسر ايده آل ، شما را از هر لحاظ ارضاء مي كند حقيقت اين است كه بسياري از ما به طور ناخودآگاه از همسر خود اين توقع را اريد كه هر نوع نياز ما را ارضاء كند و وقتي هم كه نمي كند از او دلسر و منزجر مي شويم. اما شما بايد بدانيد كه خود نيز از پاره اي نيازهاي خود آگاه نبوده و طبيعتاً قادر نخواهيد بود آن نيازها را با صراحت بازگو كنيد .

عواقب باور افسانه عشقي (4)

- از شناسايي رابطه خوب و سالم باز مي مانيد، فقط به اين خاطر كه همسر شما نيازهايي را كه خود بايد براي خودتان برآورده كنيد برآورده نمي كند. اگر قبل از ازدواج احساس تهي بودن مي كنيد، بعد از ازدواج نيز به همان اندازه، احساس تهي بودن خواهيد كرد و اين مشكل ربطي به همسر شما ندارد .

- از همسرتان بخاطر ندادن چيزي كه مي بايست خود در جاي ديگر پيدا كنيد، منزجر خواهيد شد. و در اين حالت به او فشار مي آوريد تا براي شما همه چيز باشد . اما بايد بدانيم بين چيزهايي كه ميل داريم در همسرمان وجود داشته باشد و چيزهايي كه بايد در همسرمان وجود داشته باشد فرق قائل شويم.

همسر مناسب ، بسياري از نيازهاي مارا ارضاء مي كند اما نه همه آنها را واين حقيقت عشق است .

افسانه عشقي(5):

جاذبه جنسي قوي همان عشق است به راستي كه اين افسانه عشقي ما را توي دردسر مي اندازد .

پايه و اساس اين افسانه عشقي احساس گناهي است كه ما به طور ذاتي و بواسطه فرهنگ خود درباره روابط جنسي داريم. از آنجايي كه اجتماع، تعليم و تربيت و اخلاقيات ما، اغلب اين اجازه را به ما نمي دهد و آن را مردود مي داند پس به اشتباه تصئر مي كنيم كه هرگاه نسبت به كسي جاذبه جنسي داريم عاشق او هستيم .(براي اينكه احساس گناه نكنيم) .

عواقب باور به افسانه عشقي (5):

- خود را با كساني درگير مي كنيد كه با آنها تفاهم نداريد.

- بيش از آنچه بايد،به رويايتان مي چسبيد و به سختي كساني را كه براي شما مناسب نيستند ، رها مي كنيد.

روابط جنسي خالي از احساس ، هيچ مناسبتي با عشق حقيقي ندارد.

چنانچه جاذبه زيادي نسبت به كسي تجربه مي كنيد:

- لزوماً به اين معني نيست كه عاشق او هستيد.

- لزوماً به اين معني نيست كه براي هم آفريده شده ايد.

- لزوماً به اين معني نيست كه ازدواج موفقي خواهيد داشت.

قطعاً به اين معني است كه:

- بيوشيمي جنسي خوبي داريد.

- يك يا هر دوي شما در مهرورزي مهارت داريد.

ممكن است به اين معني باشد كه :

- جاذبه جنسي بين شما قوي است ، بطوري كه مي تواند پايه اي براي يك رابطه سالم باشد : اگر كه در نواحي ديگر نيز تفاهم داشته باشيد.



خود،رابطه را شروع كنيد.

حال با هم ماجراي مريم كه تحت فشار مجبور به ازدواج شد را مي خوانيم:

تمام دختران فاميل ما تا قبل از سن بيست سالگي ازدواج مي كردند و تقريباً به صورت رسم اين موضوع جا افتاده بود.خواهران بزر گتر از من در سن 16 و17 سالگي ازدواج كرده اند و حالا هر كدام صاحب چند فرزند هستند.حالا من 21سالم هست و مجبور شده ام بر خلاف ميلم با جواني از افراد فاميل ازدواج كنم. من خيلي دلم مي خواست تا درسم را ادامه دهم اما پدر ومادر واطرافيانم مانع من شدندمي گفتند درس خواندن چه فايده اي براي يك دختر دارد . تو ليسانس خودت را هم بگيري باز بايد بچه داري بكني ، در ميان دختر خاله ها ودختر عموها جاي تعجب داشت كه من به سن بيست سالگي رسيدم وازدواج نكردم ،هر كدام كه مرا مي ديدند سعي در تعريف از همسر ويا نامزدشان مي كردند ويا با كنايه به من حرف مي زدند .،البته من ميدانستم كه همه آنها حسرت زندگي مرا دارند واز اينكه من ميخواهم براي كنكور درس بخوانم حسادت مي كنند اما سرانجام روزي رسيد كه همه خاله ها و عمه ها با مادر وپدرم بسيج شدند تا براي من همسر پيدا كنند وخلاصه با واسطه هاي مختلف يكي از جوانان فاميل كه به قول بعضي سرش به تنش مي ارزد واوضاع مالي خوبي داشته به خواستگاري من آمد ومن در حالي كه علاقه چنداني به اين ازدواج نداشتم با اوازدواج كردم.وحالا تنها كار من حسرت خوردن است همانطور كه خوانديد خانم مريم با انجام آنچه كه ديگران از او انتظار داشتند شانس عشق حقيقي و خوشبختي را از خود گرفته بود .

وقتي كه نه از روي مصلحت ، بلكه از روي اجبار از جانب خود ويا ديگران كسي را انتخاب مي كنيد ، نيروي خود را از دست مي دهيد وپايان بدي را براي براي داستان عشقي خود به جان مي خريد .اگر درچنين وضعي بوده ويا هستيد ، از خود بپرسيد كه ((شما )) چه مي خواهيد واين خواسته خود را بر خواسته ديگران در اولويت قرار دهيد .

? دليل نادرست (2)

تنهايي واستيصال :

برهه هايي از زندگي كه از لحاظ روحي احساس تنهايي داشته ايم ومستاءصل بوده ايم كه به كسي مهر بورزيم ،اين مهم نبود كه ((چه كسي)) . هركسي ، همه ما اين چيزها را تجربه كرده ايم . اما متاسفانه چيزي كه در ابتدا ،اقذامي از سر تنهائي وبراي نزديك شدن به انساني ديگر شروع مي شود ، مي تواند به رابطه اي پيچيده و درد آور تبديل شود .

وقتي كه احساس تنهايي ميكنيد وبه تنگ آمده ايد ،احتمال آنكه انتخابهاي ضعيف تري بكنيد بالا ميرود در نهايت واز روابطي غير ارضاء كننده سر در خواهيد آورد .

با هم ماجراي خانم مهشيد را مي خوانيم :

بعد از اينكه نامزدم مرا ترك كرد .به شدت احساس تنهائي مي كردم . كسي كه تمام آمال وارزوي من بود در يك حادثه تصادف كرد ومرد . حدود چندين ماه دچار افسردگي شدم . بعد از آن اطرافيانم به من كمك كردند تا با رفتن به كلاسهاي مختلف ورزشي و آموزشي اوقات فراقتم را به نحوي پر كنند تا من كمتر احساس تنهائي و درماندگي كنم . آن زمان تنها دوست داشتم با كسي حرف بزنم ودرد دل كنم ، برايم مهم نبود كه چه كسي ،فقط گوش شنوائي براي سخنانم مي خواستم . بنابراين به اولين فردي كه از من تقاضاي ازدواج كرد پاسخ گفتم . البته والدينم مدتي رابراي دوران نامزدي ما تعيين كردند . تا من بيشتر فكر كنم .اما تنها مسئله مهم براي من اين بود كه كسي جاي نامزد قبلي مرا پركند ديگر برايم اهميت نداشت كه نامزدم چه خصوصيات اخلاقي مهمي دارد .بعد از چند ماه تازه چشمانم باز شد ومتوجه شدم كه چه اشتباه بزرگي كردم ، شايد يك فرد بتواند هم صحبت خوبي باشد اما نتواند مسوليت يك زندگي را بر دوش بگيرد . شايد يك فرد بتواند هم صحبت خوبي باشد اما هنوز بالغ نشده باشد .شايد…..

با خواندن مطالب بالا حتما شما نيز متوجه شديد كه چگونه يك تصميم اشتباه منجر به بروز مشكلات فراواني مي شود .بنابراين بايد ما انتخابانه تر تصميم بگيريم . استانداردهاي خود را صرف اين احساس كه((زمانه سخت شده )) پائين نياوريد . شما مغازه اي نيستيد كه مي بايست با به حراج گذاردن اجناس كهنه وقديمي خود ، از شر آنها خلاص شود . شما انساني ارزشمند و دوست داشتني هستيد كه استحقاق رابطه خود را داريد .

? دليل نادرست (3)

گرسنگي جنسي‌ :

يكي از دلايل هر ازدواجي داشتن روابط جنسي سالم است . واين موضوع زماني نادرست است كه ما تنها به اين دليل ازدواج كنيم .همانطور كه در ابتداي مطلب گفتيم .يكي از دلائل ازدواج داشتن روابط جنسي است يعني دلائل ديگر نيز به غير از اين مورد وجود دارند كه در اولويت قرار ميگيرند . در حالتي كه فرد تنها به اين دليل ازدواج مي كند ممكن است به كسي علاقه مند شود كه حتي چندان نيز برايش جذاب نيست . او تنها فقط كسي را ميخواهد كه ( هر كسي ) بتواند با او چنين رابطه اي داشته باشد.

? دليل نادرست (4)

عدم توجه به زندگي خود

ايا تا به حال به اين موضوع فكر كرده ايد كه عاشق بودن تاچه حد از تمركز شما به امور ديگر مي كاهد ؟

آيا از روابط به منظور اجتناب از پرداختن به زندگي خود استفاده ميكنيد ؟ جملات زير را بخوانيد واز خود بپرسيد كه آيا در موردشما چه در گذشته و چه در حال صدق ميكنند يا خير :

? سابقه اي ازروابط غير ارضاءكننده دارم

? هرگز بدون اينكه با كسي رابطه داشته باشم ، به مدت زمان زيادي نمي توانم ((سر كنم ))

? روابطم عموما وقت گير هستند .

? در بخش هاي زيادي از زندگي شخصي خودم ،عملكرد مطلوب را ندارم .

? بر نامه ها ، طرحها و رؤياهايي دارم كههنوز آنها را دنبال نكرده ام .

? وقتي باكسي رابطه دارم ، به علائق ودوستان خودم وقت كمتري اختصاص مي دهم .

? معمولا كمي زود عاشق مي شوم .

? از تنها بودن با خودم لذتي نمي برم وترجيح مي دهم كه با ديگران باشم .

? وقتي كه روي برنامه اي كار ميكنم ،تلفن ، نيازهاي ديگران ، چيزهاي بي اهميت ديگر و… حواسم را پرت مي كنند .

? در مقايسه با خودم ، به مراتب ساده تر ميتوانم به ديگران به منظور حل مشكلاتشان انگيزه بدهم . اگر با برخي از جملات فوق ارتباط برقرار كرديد ، اين احتمال وجود دارد كه از روابط به منظور اجتناب از پرداختن به زندگي خودتان استفاده مي كنيد .بسياري از مردم از اين رو به روابط نياز دارند كه از كمبود شور وشوق وبي هدفي در زندگي خود خسته شده اند وبه جاي آنكه به درون خود نگاه كنند ودليل اين احساس را از درون خود جويا شوند ، خود را درگير روابط عشقي كرده و((آن)) را هدف خود قرار مي دهند .چنين روابطي هرگز سرانجامي نخواهد داشت .ازآن رو كه در چنين مواقعي ، شما عاشق آن شخص نيستيد ،بلكه شيفته (( سرگرمي)) و(( دل مشغولي )) خود به رابتطان هستيد وهنگامي كه رابطه پايان مي پذيرد ، بار ديگر با خودتان تنها خواهيد شد .

با هم سخنان رؤيا (17ساله) را مي خوانيم :

من تاحالا چند تا دوست پسر داشتم ، چند ماه با يك نفر ميمانم با او به تفريح وگردش ميروم اما بعداز مدتي ميبينم چه رابطه احمقانه اي وبه آن خاتمه مي دهم چند هفته اول از اينكه با خودم تنها هستم خوشحالم ، تمام كارهاي عقب مانده ام را انجام مي دهم اما بعد از مدتي دوباره همان آش وهمان كاسه ، بعضي اوقات از خودم متنفر مي شوم اما چكار كنم نمي توانم بيش از يكي دو هفته تنها باشم . هميشه اين پسرها هستند كه ما دختر ها را اذيت مي كنند وبعد از مدتي مارا ترك ميكنند ، اما من تلافي همه اين كارها را سر آنها در مياورم .از اينكه مدتي سركارشان بگذارم لذّت ميبرم وفكر ميكنم خدمت بزرگي به دخترها كردم اما وقتي تنها ميشوم از همه اين كارها بدم مي آيد، من خيلي خسته ام … خسته … خسته .

ماجراي رؤيا يكي از نمونه ها ((دل مشغولي)) است . حالا ميخواهيم راه حل اين مشكل را بيان كنيم : در چنين حالتي شما ((روزه رابطه )) بگيريد يعني به مدت شش ماه سعي كنيد تا با كسي رابطه نداشته باشيد . در اين مدت به كارهاي عقب مانده خود رسيدگي كنيد وبه زندگي خود نظم وترتيب بدهيد . در اين حالت ديگر نيازي نخواهيد داشت كه در پشت روابط عشقي ، خود را پنهان كنيد و خواهيد توانست كه سر فرصت ، كسيرا پيدا كنيد كه با او زندگي سالمي را خلق كنيد .
دسته بندی: علوم انسانی » علوم اجتماعی

تعداد مشاهده: 2111 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.rar

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 37

حجم فایل:33 کیلوبایت

 قیمت: 24,900 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی: